<<قصه بابا>> (مادر برام قصه بگو) hearts;bull;٠·˙

【کیا از این سرود خاطره انگیز یادشون میاد؟؟】
سال ۱۳۶۶ به یک باره قطعه ای با عنوان ldquo;قصه باباrdquo; که بعدا به قطعه مادر برام قصه بگو، مشهور شد به صورت سرود با صدای پسربچه ای که با همراهی گروه کر اجرا شده بود، تمام کشور را درنوردید. این قطعه با لحن محزونش هم برای بزرگسالان جذاب بود و هم توانست نظر مخاطبان کودک و نوجوان را نیز به سوی خود به خوبی جلب نماید.

این قطعه آن سال چنان مشهور شده بود که از خیلی مکان ها می شد نوای آن را شنید. از بلندگوهای مساجد گرفته تا مراکزی در برخی نقاط مرکزی شهرهای مختلف که معمولا اعزام ها به مناطق عملیاتی و جبهه ها صورت می گرفت بسیار شنیده می شد و اکنون برای بچه های دهه ۶۰ قطعه ای کاملا نوستالژیک و خاطره انگیز است.

این قطعه با صدای محمدحسین توکل که آن روزها ۱۳ ساله بود و یکی از دو تک خوان اصلی گروه سرود بچه های های آباده محسوب می شد، اجرا شد.

【 متن شعر قصه بابا :】

مادر برام قصه بگو دل تنگ تنگه
قصه بابا رو بگو دل تنگه تنگه
مادر. مادر . مادر . مادر

<<قصه بابا>> (مادر برام قصه بگو) hearts;bull;٠·˙

【کیا از این سرود خاطره انگیز یادشون میاد؟؟】
سال ۱۳۶۶ به یک باره قطعه ای با عنوان ldquo;قصه باباrdquo; که بعدا به قطعه مادر برام قصه بگو، مشهور شد به صورت سرود با صدای پسربچه ای که با همراهی گروه کر اجرا شده بود، تمام کشور را درنوردید. این قطعه با لحن محزونش هم برای بزرگسالان جذاب بود و هم توانست نظر مخاطبان کودک و نوجوان را نیز به سوی خود به خوبی جلب نماید.

این قطعه آن سال چنان مشهور شده بود که از خیلی مکان ها می شد نوای آن را شنید. از بلندگوهای مساجد گرفته تا مراکزی در برخی نقاط مرکزی شهرهای مختلف که معمولا اعزام ها به مناطق عملیاتی و جبهه ها صورت می گرفت بسیار شنیده می شد و اکنون برای بچه های دهه ۶۰ قطعه ای کاملا نوستالژیک و خاطره انگیز است.

این قطعه با صدای محمدحسین توکل که آن روزها ۱۳ ساله بود و یکی از دو تک خوان اصلی گروه سرود بچه های های آباده محسوب می شد، اجرا شد.

【 متن شعر قصه بابا :】

مادر برام قصه بگو دل تنگ تنگه
قصه بابا رو بگو دل تنگه تنگه
مادر. مادر . مادر . مادر

مادر برام حرف بزن از ایمونش بگو
مادر برام حرف بزن از پیمونش بگو
مادر تو دونی و خدا از خوبی هاش بگو
از مهربونی و از مهر و وفاش بگو
از جونفشونی و از رزم بابام بگو
مادر. مادر . مادر . مادر

دیشب خواب بابا رو دیدم دوباره
نوری بهشتی دیدم بر چهره داره
وقتی به نزدیک بابا رسیدم
دیدم ملائک به دورش بیشماره
نگاش کردم دلم لرزید
صداش کردم به روم خندید
بغل واکرد منو بوسید
لباش خندون چشاش گریون
منو بویید منو بوسید
بابا منو بوسید بابا منو بویید
با دیدن اشکم خون در رگش جوشید
بابا نوازش کرد بابا سفارش کرد
در جنگ با دشمن ننگه که سازش کرد
مادر. مادر . مادر . مادر

بابا برام یه لاله چید
منو تو آغوشش کشید
درد دلامو که شنید
حرف حسین و پیش کشید
خونم مگه رنگین تره خون حسینه
جونم مگه شیرین تره جون حسینه
یه جون اگه دادم به راه دین و ایمون
صد جون هزارونش به قربون حسینه
بگو به مادر هرگز نخور غم
حسین و بابا هستند باهم
مادر نخور غم نگیر ماتم
حسین و بابا هستند باهم

از اینجا می تونید گوش کنید:
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=205141

«قصه بابا» (مادر برام قصه بگو) ♥•٠·˙

مادر ,قصه ,بگو ,قطعه ,برام ,ها ,مادر مادر ,مادر برام ,برام قصه ,این قطعه ,قصه بگو ,مرکزی شهرهای مختلف ,گرفت بسیار شنیده ,نقاط مرکزی شهرهای ,بلندگوهای مساجد گرفته

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خلاصه کتاب اندیشه سیاسی امام خمینی یحیی فوزی filemaker mahdiparviz panjareyhnasim armazimi82 مقالات دانشجویی و دانش آموزی *.:。 *゚‘゚・شهر خیالی من*.:。 *゚‘゚・ کارخانه ایزوگام دلیجان -09128663820 -08644433820 قطا tabasomchatroom